روز مادر و روز پدر
جمعه 21 فروردین تولد حضرت فاطمه و روز مادر بود . دو روز قبل از روز مادر یعنی چهارشنبه وقتی از اداره به خونه رسیدم . امیرمحمد بدو بدو به استقبالم اومد و گفت مامانی چشماتو ببند برات یه سورپرایز دارم . بعد نقاشی که تو کلاسشون کشیده بود و بهم داد و گفت مامانی روزت مبارک خیلی دوست دارم . قربونش بشه مامانش با هدیه ارزشمندش بابایی هم اینطوری برام تعریف کرد : وقتی به خونه رسیدیم امیرمحمد رفت سراغ کشوی کابینت و گوشت کوب برداشت و رفت سراغ قلکش و گفت بابایی میخوام قلکم و بشکنم . گفتم برای چی میخواهی بشکنی ؟ امیرمحمد هم جواب داد که برای یه کار مهم پول لازم...