تولد 3 سالگی خانه شادی
امسال هم مثل سال قبل امیرمحمد و برای تابستون تو خانه شادی ثبت نام کردیم . شنبه 6 تیر هم تولد سه سالگی خانه شادی با تم هالووین بود .
امیرمحمد هم گیر داده بود که حتما باید یه لباس یا ماسک ترسناک بپوشه البته بیشتر دوست داشت شکل اسکلت باشه . در هر حال کل قائمشهر و زیر و رو کردیم تا تونستیم یه ماسک ترسناک براش پیدا کنیم هر چند اصلا موافق این کار نبودم .
روز جشن بابایی امیرمحمد و به خانه شادی رسوند . سال گذشته جشن تو حیاط خانه شادی بود و بعدش بچه ها با خانم مربیها به شهر جادویی رفتند . ولی امسال جشن داخل ساختمان و با حضور مامانها و بچه ها و خانم مربیها بود . خودم ساعت 10 از اداره به سمت خانه شادی رفتم .
تا ساعت 11 و نیم با امیرمحمد بودم ولی از اونجایی که اداره خیلی کار داشتم باید برمیگشتم . امیرمحمد و به سامره جون سپردم و برگشتم اداره .
وقتی از اداره به خونه برگشتم امیرمحمد تعریف کرد که ترسناکترین بچه تو جشن بود . خیلی بهش خوش گذشته بود .
عکس زیر هم تو جشن بهشون دادند .
درست است که روزی فراموش می کنی و روز دیگر فراموش می شوی
اما بدان که فراموش شدگان هرگز
فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند...