کلاسهای تابستانه امیرمحمد
امیرمحمد از زمستان سال گذشته به کلاس روباتیک میره و البته این کلاس و دوست داره . تو این کلاس تا آخر ترم اول فعالیتشون این بود که روبات فرمانبردار درست کنند. تو اردیبهشت کلاسش تموم شد و امتحان داد و گواهینامه ترم 1 هم براش صادر شد .
دوستهاش هم تو این کلاس سینا و پرهام هستند و خانم مربیشون هم خانم علیپور که سعی میکنه چیزهای جدید بهشون یاد بده .
از اول تیر ماه هم ترم 2 شروع شده و هفته ای دو روز پسرکمون به کلاس روباتیک میره .
روباتی که این ترم باید درست کنند روبات حمل مصدوم .
کلاس دیگه ای که تابستون میره کلاس موسیقی . دوره بلز و گذرونده و الان مشغول فلوت.
بلز و به گفته خانم مربیش خانم غفاری حدود یک ماه و نیم زودتر از بچه های همسن خودش تموم کرد . هفته ای یک جلسه نیم ساعته کلاس انفرادی داره .
از اول مرداد هم چون دارند برای کنسرت حاضر میشن هفته ای یک ساعت تمرین گروهی داره . برخلاف دقت بینایی ، دقت شنوایی خیلی قوی داره . تو خونه با هم تمرین میکنیم . البته تو تمرین خیلی اذیت میکنه نه که دوست نداشته باشه حوصله تمرین کردن نداره ولی با ترفندهای خودم راضیش میکنم که برام فلوت بزنه مثلا بعد 5 دقیقه تمرین قایم باشک بازی میکنیم یا موش بدو گربه تو رو بگیره و بازیهای دیگه ... یعنی با بازی باهاش تمرین میکنم . بعد تمرین دیگه برای خودم جونی باقی نمیمونه.
یکی از خاطرات کلاس فلوتش اینه که یه روزی به خانم مربیش میگه خودم یه آهنگ ساختم میخوام با پیانو براتون بزنم . عاطفه جون هم بهش اجازه میده . بعد از اینکه آهنگشو میزنه عاطفه جون خیلی خوشش میاد و بهش میگه آهنگی که زدی خیلی حس خوبی بهم داد . از اون روز تا حالا به پیانو علاقمند شده . البته عشق گیتار برقی داره اونم به شدت .
مثل تابستان سال گذشته صبح تا ظهر هم خانه شادی میره که برنامه روزانه متنوعی دارند . البته یه کلاس فوق برنامه هم تو خانه شادی به نام کلاس هوش و خلاقیت میره که بیشتر در مورد تمرکز بینایی بچه هاست و البته برای امیرمحمد خیلی لازم و ضروری بود . مربی این کلاسش خانم دکتر حبیبی مدیریت مجموعه خانه شادیه .
و این هم یک پسر از جنس امیرمحمد که از شکار دایناسور برگشته ...
خبرت هست که
بی روی تو آرامم نیست...؟