مسافرت به مشهد مقدس
سه شنبه ۱۲ مهر ساعت ۹ صبح از قائمشهر به مقصد مشهد حرکت کردیم . هوا بارونی بود . این سفر از طرف اداره قسمتمون شده بود . با امیرمحمد اولین بار بود که به مشهد میرفتیم . قبل از رفتن به همه میگفت: میخوام برم مشهد.. زیارت امام رضا ... برم سرسره آبی ... برم باغ وحش ...
قبل از حرکت امیرمحمدبا عمه ها و خاله جون فهیمه خداحافظی کرد و بهمشون گفت:نایب الزیاره ام ، حلالم کنید ..... قربونش برم یکبار که بهش گفتم فوری یاد گرفت و به همه همینو گفت...
تو راه حدود ۲ ساعت توفت داشتیم .
اینجا پارک شهر گالیکش تو استان گلستان:
حدود ساعت ۸ شب به مشهد رسیدیم . مشهد شب سردی داشت . به محل اقامتمون که تو خیابان خیام بود ، رفتیم . چون بابایی خیلی خسته بود ، اون شب به حرم نرفتیم .
صبح روز بعد راهی حرم شدیم . حرم مثل همیشه شلوغ بود . به زیارت پرداختیم . این بچه رو مگه میشد کنترلش کرد . امیر محمد به آب و آب بازی علاقه فوق العاده ای داره ... همینطور به مهر جانماز مادرجون و بابابزرگ (فوری میشکنه ). وقتی کلی مهر تو حیاط حرم دید فوری گفت : وای مامانی چقدر مهر اینجاست !!!
داخل حرم هم کلی مهر با خودش برداشت و بازی کرد... با یک آقا پسر همسن خودش دوست شد، که از قضا اسم اونم امیرمحمد بود ....