باز هم حرفهای آنچنانی ...
پسر نازم : چه دعايي کنمت بهتر ازين...؟ که خدا پنجره ي باز اتاقت باشد عشق محتاج نگاهت باشد عقل لبريز زبانت باشد و دلت وصل خدايت باشد....
********************************************************
امیرمحمد کوچولوی من مریض شد. سرماخودگی توأم با گلودرد و سرفه های زیاد. چهارشنبه مرخصی گرفتم تا وقتی امیرمحمد از مهد میاد خودم در و براش بازکنم . هوا بارونی و خیلی خیلی سرد بود . چند لحظه قبل از رسیدن سرویس دم در رفتم تا موقع اومدن من و ببینه ولی هر چی منتظر شدم نرسیدن نگران شدم با راننده سرویس آقای بزرگی تماس گرفتم گفت تو خیابون تصادف شده و تو ترافیک موندند . بالاخره بعد از نیم ساعت تأخیر سرویس رسید درحالیکه امیرمحمد خوابش برده بود . وقتی بغلش کردم احساس کردم بیحال . در حالیکه خواب بود لباسشو از تنش درآوردم ولی اصلا تکون نخورد . بعد از دو سه ساعت از خواب بیدار شد . حدسم درست بود . بیحال بود و سرماخورده . بابابزرگ زنگ زد که حال ما رو بپرسه گفتم امیرمحمد مریض شده . گفت همین الآن میاد دیدن امیرمحمد . گفت از امیرمحمد بپرس براش چی بخرم . به امیرمحمد گفتم بابابزرگ میخواد بیاد عیادت شما برات چی بخره ؟ گفت پاستیل نوشابه ای بعدبا تعجب پرسید مگه اینجا بیمارستان که میخواد بیاد عیادتم !!! براش توضیح دادم که عیادت رفتن فقط تو بیمارستان نیست .
روز بعد هم مرخصی داشتم میخواستم برم کمک عزیز چون برای شام 70 نفر مهمون داشت . ولی بخاطر مریضی امیرمحمد خونه موندم . امیرمحمد تلفنی با فرناز جون و فرنوش جون و خاله جون فهیمه حرف زد . این هم خلاصه گفتگوی تلفنی دختر خاله فرناز و پسرخاله امیرمحمد :
---امیرمحمد عشقم چرا مریض شدی ؟
***برای اینکه بستنی زیاد خوردم .
---من هم چند وقت پیش مریض شدم . خیلی حالم بد بود . رفتم دکتر بهم آمپول داد . ولی من میترسیدم آمپول بزنم .
***آمپول که ترس نداره . هر وقت میخواهی آمپول بزنی چشمهاتو ببند بعد فکر کن یه مورچه داره گازت میگیره . همین! تازه من از واکسن هم نمیترسم .
جمعه خیلی تب داشت . در همان حالت تبدار گفت مامانی من و ببرین بیمارستان بستری بشم سرم بهم وصل کنن تا زودتر خوب بشم .
چه حرفهایی میزنه این بچه ...
********************************************************
داشتم با خودم حرف میزدم که خیلی غذا میخورم یک کمی چاق شدم بد نیست چند روی رژیم بگیرم . امیرمحمد گفت مامانی میخواهی رژیم بگیری ؟ گفتم آره. گفت قرص بخر بخور لاغر میشی . گفتم قرص چی بخورم ؟ گفت قرص بوتانیکال اسپیلینگ (اسلیمینگ ) !!! از تعجب دهنم باز موند گفتم چی بخورم ؟ دوباره گفت قرص بوتانیکال اسپیلینگ پرسیدم از کجا شنیدی ؟ گفت تو تلویزیون همش میگه . گفتم از کجا باید بخرم ؟ گفت از اصفهان . گفتم اصفهان که خیلی دور چه جوری برم ؟ گفت خوب با هواپیما برو بخر . گفتم به نظرت تلفنی میشه سفارش بدم برام بفرستن ؟ گفت آره خوب شماره تلفنشو هم بلدی جواب داد آره چنده؟ گفت 091144191 این شماره رو بگیر سفارش بده
( شماره تلفن دیگه مطمئنا خالیبندی امیرمحمد بود ... )