منطقه ییلاقی 3000 تنکابن
صبح دوشنبه ۲۲ خرداد از رامسر به مقصد قائمشهر حرکت کردیم . ولی در بین راه به تنکابن رفتیم تا از جاده های ۲۰۰۰ و ۳۰۰۰ که خیلی تعریفشان را شنیده بودیم دیدن کنیم .
جاده های ۲۰۰۰ و ۳۰۰۰ از مهم ترین جاذبه های دیدنی شهر تنکابن که واقعا بی نظیر و زیباست . البته چون زمان زیادی برای گشتن نداشتیم ، به توصیه یکی از اهالی به سمت جاده ۳۰۰۰ رفتیم .
جاده بسیار بسیار سرسبز و زیباست . درختهای سر به فلک کشیده در دو طرف جاده که به سمت یکدیگر آمده و تونلی از شاخ و برگها درست کرده اند . به نظر من جاده بسیار رویایی بود . پر از درختان سرسبز و رودخانه پرآب و جوشان که صدای امواج آب بسیار زیاد بود .
۳۰۰۰ ییلاق زیبایی است که به جرات می توان گفت اگر در دنیا بی نظیر نباشد . کم نظیر است . جایی که تا چشم کار می کند در خت است و سبزی و اکسیژن .
امیرمحمد کنار رودخونه کلی سنگ بازی بازی کرد . در حال خوردن چیپس بود که یهویی افتاد و زانوی پای راستش به شدت زخمی شد . خیلی دردش اومد . فوری چسب زخم به زانوش زدم . حالا گریه و داد و فریادش شروع شد . چرا من افتادم ؟ چرا سنگ رفت زیر پام ؟ من اینجا رو دوست ندارم ... چرا منو آوردین اینجا ؟ هر چی باهاش صحبت کردم باز گریه می کرد تا اینکه رفت تو ماشین دراز کشید و ساکت شد .
بعد از کلی گشت و گذار در یکی استراحتگاههای جاده نهار خوردیم . کته کباب و ماهی قزل آلای کبابی . کیفیت غذا بد نبود ولی خیلی خوب هم نبود .
امیرمحمد خیلی وسواس داره . وقتی تو آلاچیق نشستم ، اومد یه نگاهی انداخت و گفت اینجا کثیفه من اینجا نمیشینم . مامانی ببین مگس هم اینجا هست . بیا یه جای دیگه بشینیم .
کثیف نبود . نمیدونم چرا الکی گیر داد . خوب برای اینکه موقع غذا خوردن بازی در نیاره با خواسته اش موافقت کردم . خودش یکی از آلاچیقها را انتخاب کرد ، رفتیم و نشستیم و جاتون خالی نهار خوردیم . امیرمحمد هم حسابی کباب خورد . بعد از استراحت و استفاده از طبیعت زیبای جاده ۳۰۰۰، بعد از ۵ روز تعطیلات به سمت خانه حرکت کردیم . امیرمحمد هم که حسابی خسته شده بود ، خیلی آروم و بی صدا خوابید .
دو چیز بهترینند
گریستن از سر شوق و خندیدن از ته دل
امیدوارم هر دو مال تو باشند عزیزم ...