کودکانه های امیرمحمد
این استخرو وقتی امیرمحمد یک ساله و نیمه بود ، دایی جون مهندس براش خرید . اون موقع تازه دندونهاش دراومده بودند و به همه چی گاز میزد و خیلی زود همه جای استخرو با دندونهای تیزش، سوراخ سوراخ کرد در حدی که حتی با چسب پنچر گیری هم درست نشد .
این استخرو چند وقت پیش براش خریدیم که باهاش بازی کنه . شب اولی که خریدیم بابایی برد توی حموم ، توشو پر از آب کرد. امیرمحمد هم حسابی آب بازی کرد. روز بعد بابایی توشو پر از توپ کرد که وقتی امیرمحمد ازمهد اومد ذوق زده بشه و بازی کنه ولی آقای امیرمحمد خان به محض دیدن استخر توپ ، اولین لایه استخر را گاز گرفت و سوراخ کرد. آخه پسر جان شما دیگه بزرگ شدی این کارها چیه ؟؟؟
اون شب وقتی راجع به شیرینکاری پسرک حرف میزدیم ، اول استخرو پشت و رو کرد بعد با انگشتش یه سوراخ کوچولو در وسط استخر ایجاد کرد و انگشتشو آورد بالا گفت ببینین انگشت با شما کارداره ... بهش توجه نکردیم و به صحبتمون ادامه دادیم که ناگهان گفت ببینید دستم با شما کار داره ... همون سوراخ کوچیکو با دستش بیشتر و بیشتر کرد و کل دستشو از سوراخ آورد بیرون ...
این هم عاقبت توجه نکردن به امیرمحمد خان ... تصور کنید ... من و بابایی از شدت خنده نمیدونستیم که چکار کنیم ... متأسفانه یادم رفت عکس بگیرم
چند روز بعد بابایی با چسب پنچرگیری استخرو درستش کرد ولی الآن فقط به درد حموم میخوره . تو حموم به قدری درگیر آب بازی میشه که دیگه هوس گاز گرفتن از سرش میفته ...
حالا استخر و گذاشتیم توی حموم . تیوپ پنگوئنی که رامسر براش خریدیم و هنوز قسمت نشده به دریا ببریم هم با خودش میبره حموم و بازی میکنه . عاشق حموم رفتن و آب بازیه .. البته دوست نداره اصلا سرش و بشوریم ....
شلپ و شولوپ آب بازی