امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

عشق مامان و بابا

عکسهای آتلیه

  شب عروسی الهام جون قبل از رفتن به سالن ، با بابایی و امیرمحمد به آتلیه رفتیم . امیرمحمد خیلی آقا بود و با عکاس هم خیلی خوب همکاری کرد.عکسهامون چند روز قبل ازجشن تولد امیرمحمد حاضر شد . این هم چند تا از عکسهای گل پسرخوشگل ما. البته ژستهایی که در کنار مامانی و بابایی گرفته یه چیز دیگه است. قدشو قربون بره مادر... هیکلشو قربون بره مادر... اخمشو  قربون بره مادر... ژستشو قربون بره مادر... ************************* ساعتها  برایم معنا ندارند . من  بی تو  با سال نوری لحظه هایم را میگذرانم ... ************************* ...
12 اسفند 1393

امیرمحمد و دوستهای آمادگیش

7 مهر روز آتش نشانی - آمادگی جهان کودک   تو پاييز را دوست داری   و من همانند پاييز تو را   و چشمهایت که  رنگ پاييز  را به خود گرفته اند   16 مهر روز کودک - آمادگی جهان کودک پســـــرم   این خنده هایی که طعم عسل میدهند و قلب آسمان را آب میکنند ،   ای کاش همیشه در  چهره ات  باقی بمانند !   ...
8 آبان 1393

عکسهای آتلیه

 از طرف مهدکودک امیرمحمد یک معرفی نامه برامون فرستند تا امیرمحمد و برای گرفتن یک عکس یادگاری  ۲۱*۱۶ برای پایان نامه دوره نوباوه به آتلیه کلبه عکس ببریم .       وقتی به آتلیه رفتیم متوجه شدیم آقا آرین پسر عموی بابایی یکی از کارکنان اونجاست و همین مسئله باعث شد عکسهای بیشتری از امیرمحمد بگیریم .    با تشکر از آقای احمدی مدیریت  آتلیه کلبه عکس و همچنین آقا آرین که یه عکس ٢٥*٢٠ با  شاسی به امیرمحمد هدیه داد .   این هم چند نمونه از عکسها  ... بگو هزار هزار ماشاءالله ...  چشم نخوره انشاءالله ... هزار الله اکبر..... **  کت و شوار ...
29 خرداد 1392

عکسهای آتلیه

   از دوران نوزادی امیرمحمد تا حالا هر وقت میخواستیم امیرمحمد و ببریم آتلیه تا ازش عکس بگیریم همیشه یه مشکلی پیش میومد . امیرمحمد مریض میشد ، برای عکاس کار پیش میومد ، هوا خیلی سرد یا خیلی گرم میشد . بهر حال هیچ جوری قسمت نمیشد .  برای خود ما هم این مسئله داستانی شده بود که آخه چرا قسمت نمیشه .     با اینکه از قبل با آتلیه هماهنگ میکردیم باز هم نمیشد . تا آخرین دفعه که حدود یکماه پیش بود و چون میخواستیم پرده اتاق امیرمحمد عکس خودش باشه وقت آتلیه گرفتیم . زمان ساعت 6 عصر پنجشنبه 9 آذر بود . امیرمحمد با بابایی رفت آرایشگاه و حسابی تیپ زد. اصلا هم نمیذاشت به موهاش دست بزنیم . ولی متأسفانه عکاس نتونست خودشو ب...
5 دی 1391
1