امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

عشق مامان و بابا

(Favorites (2 ages

1389/11/24 10:58
889 بازدید
اشتراک گذاری

پسر مامانی که قربونش برم ۲ سالش تموم شده . . شده یک پسر شیطون به تمام معنا .خیلی با احساس و سازگار .    تو بوسیدن  فک وفامیل  هیچ مضایقه ای نداره .    

 

خیلی مهمان دوست و تعارفیه .وقتی میخواد چیزی تعارف کنه ،  میگه بفرمایید بخورید اگر هم کسی دستشو رد کنه میگه بخدا بخور بخدا بخور خوشمزه ست ...

 

خیلی خوب حرف میزنه ،ولی تو عمل کردن هیچی....  چشمی میگه اساسی اون سرش ناپیدا  .هرچی که بهش بگیم میگه چشم .  سلام و احوالپرسی میکنه آنچنانی . خداحافظی به همراه بوسهای پرتابی و چسبی .  

هرکسی هر چی بهش میده تشکر میکنه میگه دست شما درد نکنه و نکته جالبش هم اینه که میگه یکی دیگه بخر  

اول غذا خوردن میگه بنام خدا ، غذاش که تموم شد بعد از کلی خرابکاری میگه الهی شکر مامانی بابایی دست شما دردنکنه مسی (مرسی ) خیلی خوشمزه بود.   

کلی هم شعر بلد بخونه .

اعدادو از ۱ تا ۱۰ میتونه  بگه .

                   

خیلی هم دست به نصیحتش خوبه هر چیزی که من وباباش بهش میگیم خودش که خیلی وقتها عمل نمیکنه بماند، در موارد لزوم همچی به ما برمیگردونه که خدا میدونه و خدا.   آشغالها رو تو سطل آشغال میریزه . 

 

شعرهایی که پسر میتونه بخونه : یه توپ دارم قلقلیه ....     ، آهویی دارم خوشگله ....    ، آدامس آدامس آدامسی .....   ، گل همه رنگش خوبه    بچه .....      ، شبا که ما میخوابیم آقا پلیس .....   ، ستاره آی ستاره پولک ابر پاره ....  ، توی ده شلمرود حسنی تک و تنها بود ....    ، ای زنبور طلائی نیش میزنی بلائی .....    ، گاو میگه مومو  منوبدوش مومو ... دو شاخ تیز بسردارم ....     ، حاجی لک لک در بلندی چی میخوره ....      ، دویدم و دویدم به ماهی رسیدم ....    ، دویدم و دویدم به کفشهایی رسیدم ....  ، دویدم و دویدم به بادکنک رسیدم ....   ، تاب تاب عباسی .....   ، تولد تولد تولدت مبارک ....   ، ساوال ساوال آی ساوالان  .....          ،  و ....

 

غداهای مورد علاقه : جوجه کباب ، آبگوشت ، نودالیت ،کتلت ، سیب زمینی سرخ شده  ، کدوسبز ، ماکارونی ، پیتزا  ، قارچ، میگو ( وقتی ازش میپرسیم میگو چی داره میگه فسفر، بخورم قوی بشم ،دزدها همه بکشم،  شمشیر بزنم...)

نوشدنی مورد علاقه : دوغ  (پسر مامان نوشابه نمیخوره. میگه: تلخ ،مامانی گفته ضرر داره )

تنقلات مورد علاقه : پسته ، بادام ، فندوق ، انواع شکلات،اسمارتیز ، ژله ، پاستیل ، انواع بستنی (پسر مامان پفک نمیخوره آخه مامانی بهش گفته ضرر داره . چیپس هم دوست داره ولی سعی میکنیم  براش نخریم)  

میوه مورد علاقه : خیار               

بازی مورد علاقه: نقاشی روی در و دیوار ، سرسره بازی ، آب بازی

حموم کردنو خیلی دوست داره چون به آب علافه زیادی داره موقع آب بازی هم میگه شلپ شولوپ آب بازی  شلپ شولوپ آب بازی ... از سلمونی خیلی خوشش نمیاد چون نمیتونه چند دقیقه یکجا آروم بشینه ..

کارتونهای مورد علاقه : فیتیله، میگ میگ ،تام وجری ، پلنگ صورتی ، خرسهای مهربون ، کینگ کونگ ، تارزن وتارزان ، اسبهای کوچولو، پانشل ،قورقوری و صدف ، حسنی نگو بلا بگو،

آهای پسر کوچول، هر وقت بزرگ شدی و این مطالبو خوندی فکر نکن که خیلی پسر آروم و سربراه و مودبی بودی . شیطنت هم داشتی آنچنانی . حالا بخون ...

     علیرغم محاسنی که در بالا بهشون اشاره کردم، پسرکم به اقتضای سن و سال عادات رفتاری مختص به خودش رو هم داره . گاهی وقتها خیلی لجباز و سرکش میشه ، گریه میکنه تا به اهدافش برسه البته من و باباش به گریه هاش خیلی  اهمیت نمیدیم ولی  از اونجایی که بیشتر وقتشو با مادرجون میگذرونه  و مادرجون هم که قربونش بره یکسره در اختیار بچه هاست ، یه کم که چه عرض کنم خیلی لوسش کرده  و هرچی که میخواد براش  انجام میده .   میگه چشم ولی کاریو که ازش میخواهیم انجام نمیده .  .. چنگ میزنه ... یکدفعه با اون دندونهای تیزش گاز میگیره ... وسایلو به این طرف و اونطرف پرت میکنه .. ظرف میشکنه ...  علاقه زیادی به باطری داره . اسباب بازیهایی که با باطری کارمیکنند روی سرامیک میزنه تا باطری ازشون خارج بشه ....همین مساله باعث شکستن اسباب بازی میشه روزی صد بار سبد اسباب بازیهاشو خالی میکنه ولی دریغ از جمع کردن ... معمولا وسایل بزرگترها رو میبره پشت تخت میندازه ... کنترل تلویزیونو پرت میکنه تا باطریشو در بیاره ...بعد از اینکه غذاشو خورد دوست داره میز غذا رو بهم بریزه واگه ما حواسمون نباشه که دیگه فاجعه رخ میده ... خیلی چیزها رو که نباید  تو دهنش میذاره ...

دوست داره در جاکفشی رو باز کنه و کفشها رو بیرون بریزه . در کابینتو باز کنه و ظرفها رو بیرون بریزه ...

چند روز پیش کلی ظرف از تو کابینت درآورد و همه را گذاشت تو ماشین لباسشویی ، بعد گفت مامانی ظرفها همه بشوریم   ، تمیز بشن میکروبها همه  بکشیم.

   با تمام خستگیهایی که شیطنتش برام به دنبال داره ولی وقتی بهم میگه مامانی یکی تورو بوس کنم بهم انرژی میده  .

بوسیدنش هم داستان داره وقتی تو مود بوسیدن باشه میگه مامانی چشت بوس کنم .. حالا اون چشمت بوس کنم .. ابرو بوس کنم ، دماغت بوس کنم ، لپت بوس کنم . دندونت بوس کنم  ، گردنت پوس کنم و اگه من از بوسیدنش شاکی بشم میگه مامانی اجازه بده اجازه بده گوشت بوس کنم ، اون گوشت و ....   دیگه خودتون بدونید چه حالی میشم .. .

    خدا را شاکرم  به خاطر بچه سالمی که به من عطا کرد. امیدوارم عاقبت بخیر باشه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)