امیر محمد در آرایشگاه
دیروز (یکشنبه ۲۲ اسفند) با بابایی و امیرمحمد رفتیم آرایشگاه تا آقا قاسم (آرایشگر) موهای پسر و کوتاه کنه . امیر محمد تو آرایشگاه خیلی بی حوصله میشه . اصولا از اینکه مجبور باشه چند دقیقه یکجا بشینه ناراحت و عصبی میشه . ولی گوش شیطون کر دیروز خیلی پسر خوبی بود . اول با یه آقای پیرمرد که بهش شکلات داده بود، دوست شد و کلی باهاش حرف زد.
نوبت امیر محمد شد ... رو صندلی نشست ...
و بدون هیچ مقاومتی اجازه داد که آقا قاسم موهاشو کوتاه کنه ... تو آرایشگاه یه آهنگ ملایم در حال پخش بود .... آرایشگرها خسته و مشغول کار خودشون بودن تا اینکه یهو آهنگ عزیزم از عماد و باراد پخش شد... امیر محمد هم که عاشق این آهنگ .... حالا مگه میشد نگهش داریم ... گفت : مامانی منو زمین بذار میخوام برقصم ...
همه زدن زیر خنده و به قول آقا قاسم خستگی از تنشون بیرون رفت ... الغرض به زور و بلا رو صندلی نگهش داشتیم تا موهاش کوتاه شد بعد برای همه رقصید ...
قربونش برم با اون حرکات مثلا موزونش ....