امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

عشق مامان و بابا

امیر محمد در آرایشگاه

1389/12/23 11:11
806 بازدید
اشتراک گذاری

      دیروز (یکشنبه ۲۲ اسفند) با بابایی و امیرمحمد رفتیم آرایشگاه تا آقا قاسم (آرایشگر) موهای پسر و کوتاه کنه . امیر محمد تو آرایشگاه خیلی بی حوصله میشه . اصولا از اینکه مجبور باشه چند دقیقه یکجا بشینه ناراحت و عصبی میشه . ولی گوش شیطون کر دیروز خیلی پسر خوبی بود . اول با یه آقای پیرمرد که بهش شکلات داده بود، دوست شد و کلی باهاش حرف زد.  

     نوبت امیر محمد شد ... رو صندلی نشست ...

 

و بدون هیچ مقاومتی  اجازه داد که آقا قاسم موهاشو کوتاه کنه ... تو آرایشگاه یه آهنگ ملایم در حال پخش بود .... آرایشگرها خسته و مشغول کار خودشون بودن تا اینکه یهو آهنگ عزیزم از عماد و باراد  پخش شد... امیر محمد هم که عاشق این آهنگ .... حالا مگه میشد نگهش داریم ... گفت : مامانی منو زمین بذار میخوام برقصم ...       تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

              

            همه زدن زیر خنده و به قول آقا قاسم خستگی از تنشون بیرون رفت ... الغرض به زور و بلا رو صندلی نگهش داشتیم تا موهاش کوتاه شد بعد برای همه رقصید ...

 قربونش برم با اون حرکات مثلا موزونش ....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)