امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

عشق مامان و بابا

آبله مرغان

1390/1/16 11:27
647 بازدید
اشتراک گذاری

  امیر محمد از ۳ روز قبل از عید با ایلیا یکسره خونه مادرجون بودن. غافل از اینکه ایلیا ناقل ویروس آبله مرغان بود .   ایلیا روز اول عید آبله مرغان گرفت . در طول عید هم این دو تا وروجک  همدیگه رو دیدن. من وبابایی منتظر بودیم که امیرمحمد هم دچار این بیماری بشه .   

 

    خلاصه غروب روز ۱۱ فروردین بعد از اینکه از شهر جادویی (پارک شادی ) برگشتیم  احساس کردم پسر کوچولو تب داره بهش استامینوفن دادم . کمی بهتر شد . روز بعد هم تب داشت . شب دوم تب شدیدتر شد . تا جایی که با بابایی پسر کوچولو رو پاشویه کردیم .

    صبح روز سیزده بدر بردیمش دکتر . از اونجایی که هیچ عارضه ای غیر از تب نداشت دکتر گفت ممکنه تب ویروسی باشه . باز هم شیاف استامینوفن و شربت استامینوفن . شب سوم طفلک بچم تو تب می سوخت .   و خیلی بی حال بود .

    روز چهارده فروردین اداره نرفتم تلفنی مرخصی گرفتم و به مراقبت از بچه مشغول شدم .

    عصر رفتیم پیش دکتر خودش. دکتر گفت ویروس آبله مرغان از ۱۴ تا ۱۶ روز بعد امکان انتقال دارد . اگر تا روز بعد تب قطع نشد و جوشهای آبله هم بیرون نزد باید آزمایش داده شود . ظهر روز بعد جوشهای ریز بسیار در سطح شکم پسر کوچیکم پیدا و تبش قطع شد .     

امیرمحمدقشنگم وقتی که ۲سال و ۲ماه و ۹روزت بود به آبله مرغان دچار شدی . مادر بمیره  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)