آبله مرغان
امیر محمد از ۳ روز قبل از عید با ایلیا یکسره خونه مادرجون بودن. غافل از اینکه ایلیا ناقل ویروس آبله مرغان بود . ایلیا روز اول عید آبله مرغان گرفت . در طول عید هم این دو تا وروجک همدیگه رو دیدن. من وبابایی منتظر بودیم که امیرمحمد هم دچار این بیماری بشه .
خلاصه غروب روز ۱۱ فروردین بعد از اینکه از شهر جادویی (پارک شادی ) برگشتیم احساس کردم پسر کوچولو تب داره بهش استامینوفن دادم . کمی بهتر شد . روز بعد هم تب داشت . شب دوم تب شدیدتر شد . تا جایی که با بابایی پسر کوچولو رو پاشویه کردیم .
صبح روز سیزده بدر بردیمش دکتر . از اونجایی که هیچ عارضه ای غیر از تب نداشت دکتر گفت ممکنه تب ویروسی باشه . باز هم شیاف استامینوفن و شربت استامینوفن . شب سوم طفلک بچم تو تب می سوخت . و خیلی بی حال بود .
روز چهارده فروردین اداره نرفتم تلفنی مرخصی گرفتم و به مراقبت از بچه مشغول شدم .
عصر رفتیم پیش دکتر خودش. دکتر گفت ویروس آبله مرغان از ۱۴ تا ۱۶ روز بعد امکان انتقال دارد . اگر تا روز بعد تب قطع نشد و جوشهای آبله هم بیرون نزد باید آزمایش داده شود . ظهر روز بعد جوشهای ریز بسیار در سطح شکم پسر کوچیکم پیدا و تبش قطع شد .
امیرمحمدقشنگم وقتی که ۲سال و ۲ماه و ۹روزت بود به آبله مرغان دچار شدی . مادر بمیره