مسافرت به کتالان
کتالان یکی از روستاهای نزدیک فیروزکوه میباشد که آقاجون در آنجا خانه ویلایی دارد و ما معمولا به علت آب وهوای خنکش ، تابستانها به آنجا میرویم و خیلی هم خوش میگذرد. البته ناگفته نماند که این روستا ، موطن اصلی آقاجون و عزیز است . امسال هم به عادت هر سال به آنجا رفتیم . بعد از ظهر پنجشنبه اول اردیبهشت آنجا بودیم . آقاجون قبل از ما رفته بود و ما هم به اتفاق عزیز به آنجا رفتیم . هوا عالی بود و طبیعت هم بسیار زیبا ....درختها پر از شکوفه های بهاری بودن .. و هوا بسیار مطبوع بود ....
وقتی عمو همت و خانواده اش متوجه شدند که امیر محمد هم هست ، بدو بدو از تهران آمدند . وقتی اومدن با کیک و شیرینی بودن نگو تولد عمو همت بود . انگار که تولد امیر محمد بود. خیلی بهش خوش گذشت چند بار عمو همت و بوسید و هی میگفت عمو خمت تولدت مبارک... دست و هورا.... قبل از عمو همت شمع فوت کرد ، کلی هم رقصید ، فشفشه روشن کرد .... کیک برید، برف شادی زد ... ولی عزیز اجازه ندادبمب شادی رو تو اتاق بترکونن ... روز بعد با بابایی و دایی جون فرهاد ( مهندس ) تو حیاط ترکوندن ...
الغرض همت آقا شمع ۵۲ سالگیشو فوت کرد. امیدواریم عمرباعزت داشته باشه و خدا نگهدارش باشه تولدت مبارک عمو همت
دو تا گربه مشکی و خاکستری تو حیاط بودن که پسر کو چولو تا جمعه کلی باهاشون بازی کرد ، بهشون غذا داد ، با چوب دنبالشون کرد ، حسابی حال کرد...
اینجا گربه هارو گم کرده داره دنبالشون میگرده ....
با دایی جون مهندس هم کلی تفریح و بازی کرد . امیر محمد دایی جون مهندسو خیلی دوست داره .
فرهاد جان که الهی خواهر فداش بشه پسر فعالیه . دانشجوی ترم ۵ مهندسی مکانیک و کار هم میکنه . امیدوارم عاقبت بخیر بشه .