امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

عشق مامان و بابا

امیرمحمد و دایی جون مهندس

1390/10/10 12:00
723 بازدید
اشتراک گذاری

    پنجشنبه عمو همت و دایی جون فرهاد برای دیدن امیرمحمد از تهران اومدن . قرار بود خاله جون فهیمه و فرناز و فرنوش هم بیان ولی از اونجایی که بابایی آنفلونزای بسیار سختی گرفته بود ، اومدنشون کنسل شد . عمو همت با یه تفنگ بزرگ ( بلندتر از قد امیرمحمد ) و دایی جون مهندس هم با یه پلاستیک خوراکی و تخم مرغ شانسی . پسرک کلی ذوق کرد . با تفنگ میرفت تو اتاقش که برای ما شیر شکار کنه . خلاصه چند تا ضربه سهمگین هم به تفنگش زد . پلاستیک  خوراکیها رو که باز کرد اول یه پفک بود گفت :مامانی ببین پفک خریده مگه نمیدونی پفک ضرر داره ...  منم گفتم مثل اینکه اشتباهی خریده . بزار بریم به آقای فروشنده پس بدیم . بعد چند تا آبمیوه درآورد . اول بهشون دست زد وقتی مطمئن شد که سرد ،گفت : دایی جون مگه نمیدونی برام خوب نیست خیلی سرد گلوم درد میگیره . تا میتونست پاستیل خورد . خلاصه اون شب خیلی بهش خوش گذشت . دایی جون مهندس هم بهش قول داد که روز بعد ببردش پارک .

 امیر محمد چند هفته ای که دیگه کله پوک نمیگه . رفته تو کار انواع بی ....   بی ادب ، بی معرفت ، بی شرف ، بی شرافت . حالا موندیم که این کلمات و از کجا شنیده .

خلاصه اینکه چند باز از کلمات زشتش هم استفاده کرد و ما رو حسابی شرمنده مهمونهامون کرد .

صبح روز بعد رفتیم خونه عزیز و آقاجون . امیر محمد هم رفت سراغ دایی جون . بهش گفت : منو میبری پارک . دایی جون مهندس هم بهش گفت حاضر شو بریم . 

                    

موقع رفتن بهم گفت : مامانی گریه نکنی  زود میام اگه هوا سرد بود لباسهامو درنمیارم . قول میدم .( وقتی میخواد قول بده انگشت اشاره دست راستشو میاره جلو یعنی اینکه قول داده )

                    

                     

                     

      قرار بود به پارک شادی سرپوشیده برن ، ولی اونجا بسته بود . رفتن با هم دور زدن . یه جایی تو کمربندی دایی جون فرهاد یه گله گوسفند میبینه . امیرمحمدو میبره نزدیک  گوسفندها . اونم کلی بازی کرد . خلاصه اینکه خیلی بهش خوش گذشت . حتی بیشتر از رفتن به پارک شادی . 

                           

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مبین فرفری
6 بهمن 90 11:18
دست دایی جون درد نکنه.
شیرزاد بابایی
10 خرداد 91 23:53
خوش بحال امیر محمد که چنین خانواده ای داره/دوستش دارم/خدا حفظش کنه