امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

عشق مامان و بابا

شب یلدا

1390/9/28 12:00
771 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

    بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی ، وقتی همه چیز یخ می زند .

یلدا مبارک


     

یلــدا

یلدا برای بچه ها، آجیل و طعم هندونه س
ولی برا بزرگترا، یه خاطره، یه نشونه س

یلدا شب ولادته؛ این جوره تو نوشته ها
خورشید و دنیا می آرن، تو دل شب فرشته ها

فرشته های مهربون، فرشته های نازنین
از اوج ِ اوج ِ آسمون، میان پایین، روی زمین

شبیه دونه های برف، روی درختا می شینن
تا خورشید و بغل کنن، تا صبح یه وقتا می شینن

قصه میگن برای هم؛ گر چه شبیه قصه نیس
قصه اون ها مثل ما، نون و پنیر وپسته نیس

میگن: یه شب از آسمون پولک آبی می باره
تا دم دمای صبح بشه برف حسابی می باره

وقتی گمون نمی کنی، ستاره ای پر می زنه
یه آفتاب مهربون، از تو افق سر می زنه

یه شب، تو اوج تیرگی، ستاره رو نشون می دن
تو دل شب، شب سیاه ، صُبح می شه و اذون می گن


می آد و مرهم می ذاره به ساقه ملخ زده
نماز حاجت بخونید، مردم شهر یخ زده!

 

این هندوانه هم اولین کاردستی امیرمحمد،که تو مهدکودک به کمک خانم مربیش برای شب یلدا درست کرده 



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)