امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

عشق مامان و بابا

گلودرد

1391/2/12 22:02
830 بازدید
اشتراک گذاری

ساعت ۵ صبح سه شنبه با صدای سرفه های آنچنانی امیرمحمد از خواب بیدار شدم . از شب قبل یک کمی بیحال بود . تب داشت ، بینیش هم کیپ شده بود .گفت : مامانی گلوم درد میکنه . نمیتونم نفس بکشم .

    بهش قطره استامینوفن دادم . قطره بینی هم براش آوردم . اول یک کمی نق نق کرد ولی بعد خودش قطره رو تو بینیش ریخت . خوابش برد. صبح دلم نیومد برم اداره . تلفنی مرخصیمو اطلاع دادم . بعد از خوردن صبحانه با بابایی امیرمحمد و به دکتر بردیم . دکتر خودش فقط بعداز ظهرها هست این شد که پیش یک متخصص اطفال دیگه رفتیم . کنار مطب دکتر مغازه اسباب بازی فروشی بود . پسرک گیر داد که مامانی برام یه چیزی بخر ... خریدو  موکول کردم به برگشت از مطب .  بعد از برگشت از مطب یادش بود که باید اسباب بازی بخره ... بعد از کلی بالا پایین کردن اسباب بازیها ، البته بیشتر تفنگ و شمشیر وسایل زیر انتخاب شد .... اجازه نداد که اسباب بازیها به خونه برسه . همونجا تو ماشین همه را باز کرد .  هیجان زده بود بخاطر داشتن دستبند و نارنجک ....

            

    بعد از خریداسباب بازی ، چون روز معلم بود با خرید یک بسته بزرگ شکلات به مهد کودک رفتیم ... به محض ورود به مهد کودک امیرمحمد ساغرجونو دید بلند گفت : روزتون مبارک من برای شما شکلات آوردم . به مهساجون ، فاطمه جون ، آتنا جون و خانم باقریان مدیریت مهد کودک هم همینطوری تبریک گفت .

فقط یک دقیقه هم رفت تو کلاسشو برگشت . یک کوچولو هم با خرگوشهای گوشه حیاط مهد کودک بازی کرد .

         

    بعد از خوردن داروها و نهارش باز هم بیحال بود، کنار اسباب بازیهاش خوابش برد  . خدا رو شکر بعد از بیدارشدن سرحال شد و حسابی با اسباب بازیهای جدیدش بازی کرد .

        

   عزیزم خیلی بدنش ضعیف ...  خیلی زود به زود مریض میشه ... تا میاد یک کمی چاق و چله بشه ، مریضی به سراغش میاد . معمولا هم سرماخوردگی و گلودرد ...

 همیشه دلم میخواست لپهای بچه ام مثل لپهای سگ آقای پتیول سریال مهاجران آویزون باشه ولی کوچولو بچه ما خیلی ریزه میزه ست ... چیزی که هیچ وقت نداشت لپ بود....    

 خدایا به داده ات شکر .... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان جون نی نی
16 اردیبهشت 91 9:50
سلام عزیزم هر روز صبح قبل از اینکه بره مهد کودک بهش آب پرتقال یا ویتامین C بده این باعث می شه دیگه کمتر سرما بخوره یا دیر به دیر سرما بخوره . من خودم هم اینطوری بودم توی طول زمستون همیشه سرما خورده بودم ولی امثال هر روز این کار رو کردم شاید بگم یک بار اونهم خفیف سر ما خوردم راستی ویتامین C رو خارجیشو بگیر حدود سه تومنه خیلی گرون نیست ولی دیگه امیر محمد سر ما نمی خوره .


ممنون از راهنماییتون حتما همین کارو میکنم ...
farnoosh
16 اردیبهشت 91 13:08
cheraaaaaa enghadr pesaramo aziattt mikoninnn????????????


دست شما درد نکنه ... حالا ما اذیت میکنیم ...
مامان سمانه
17 اردیبهشت 91 5:10
چه آقا پسر ناز و شیرین زبونی
خدا براتون نگه داره خیلی دلنشین و شیرینه و امیدوارم همیشه سالم و شاد باشه و اونجوریکه دوست دارید تپل مپل بشه
وممنون از اینکه بهمون سر زدید


ممنونم عزیزم ...
مامان زهرا(شهرادشیر کوچولو)
17 اردیبهشت 91 17:18
مامان دیگه نگو لپش مثه....!!!
انشا... همیشه سلامت باشه
این شهی ما هم همش مماخش آویزون میشه ... این بچه ها حساسن ...

امیر جونی اسباب بلزی جدیدت هم مبالکه



ممنونم خاله جونم ....