تعطیلات خرداد 90
از ۱۳ تا ۱۵ خرداد تعطیل بود . از آنجایی که آقاجون آنژیو گرافی کرده بود ، قرار بر این شد تا همه خانواده تعطیلات را با عزیز و آقاجون در کتالان بگذرانیم صبح روز جمعه به اتفاق پسر کوچولو و بابایی به کتالان رفتیم . هوا کمی سرد بود . امیتیس کوچولو هم آنجا بود . قربونش بره عمه کلی کارهای جدید یاد گرفته . به امیر محمد میگه ام مم . امیر محمد کلی با امیتیس و فرناز و فرنوش بازی کرد البته یه وقتهایی هم که به امیتیس حسادت میکنه بهش ضربه میزنه .همه حواسشون بود که امیرمحمد بلایی سر امیتیس نیاره . البته امیتیس هم چنگ میزنه . شب اولی که اونجا بود امیر محمد کنار فرنوش خوابید ... گناهی فرنوش چون جای کمی داشت نتونست راحت بخوابه....
از کلمات قصار امیر محمد هم این بود که وقتی امیتیس ورجه وورجه میکرد، به زن دایی الهام گفت : خواهر جان بچتو بگیر دیگه ...
خاله جون فهیمه هم چند تا پروانه گرفت.
به خاله جونش گفت : دیگه نگیر ! پرواز میکنه میره دیگه....
بعد به من گفت : مامانی پروانه میدونی چی میخوره ؟
گفتم : چی میخوره ؟ گفت : پروانه ، پشه خا (پشه ها) رو میخوره قوی میشه پرواز میکنه...
امیر محمد باز هم با عمو همت و دایی جون مهندس رفت دنبال بازی و خیلی هم بهش خوش گذشت .
با دایی جون مهندس اسب سواری هم کرد ...
غروب روز جمعه هم به اتفاق خاله جون فهیمه به نمرود رفتیم و ماهی قزل آلا خریدیم . پسرم با دیدن ماهیها به قدری هیجان زده شده بود که مدام میگفت:
مامانی ماهی خارو (ماهی ها) دیدی ؟ چقدر ماهی اینجاست....
این هم امیر محمد با خاله جون فهیمه :
امیر محمد و مهندس فرهاد :
قربونش برم به زور ازش عکس گرفتم .تو همه عکسهای بالا حواسشو نگاهش به ماهیهاست ...