امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

عشق مامان و بابا

توصیه های پزشکی پسر

1390/7/2 11:48
879 بازدید
اشتراک گذاری

    امیر محمد کمی سرما خورده بود . براش وقت دکتر گرفته بودم . ولی چون  هوا خیلی سرد بود  نمیخواستم ببرمش . پسرک گیر داد که مامانی منو ببر دکتر ...  من مریضم .. ببین سرفه میکنم ... من تب دارم ...آه آه آه ...بریم خانم دکتر دوا بده ... آمپول بزنم خوب بشم ...

                    

    یک فیلمی بازی کرد که بالاخره راضی شدم و با هم رفتیم . هوا بارونی بود. دکتر معاینه کرد و گفت مشکل خاصی نداره ...  به دکتر گفتم : خانم دکتر امیر محمد غذا نمیخوره ... بهش بگید که چی بخوره ...   دکتر هم بهش گفت : امیر محمد شیر بخور ، ماست بخور ، گوشت و پلو بخور ...  پسر هم گفت : چشم ...

   اومدیم خونه ... وقتی بابایی اومد . به امیر محمد گفتم ...  امیرمحمد به بابایی گفتی خانم دکتر گفته غذا چی بخوری ؟  گفت : بابایی ..  خانم دکتر گفت : شیر ماست گوشت بخور ،  اااا وقتی هوا گرم شد بستنی بخور ..   بعضی وقتهام پفک بخور ... 

   بابایی گفت: واقعاً ...   امیر محمد هم مثل خانم شیرزاد سریال پزشکان بدون مکث  گفت : واقعا ً

                           

                حالا کی دکتر بهش گفت پفک و بستنی بخوره الله و  اعلم  من که چیزی نشنیدم ...   

    مادر جون امیرمحمد هم چند روزی بود که مریض شده بود . فشارش رفته بود بالا. تلفنی در حال احوال پرسی با مادرجون بودم که امیر محمد گوشی تلفنو از دستم گرفت به مادربزرگش گفت : مادرجون آقا دکتر به شما گفت : چربی نخوری ، نمک نخوری ...   مادرجون سعی کن زود خوب بشی ..   و این مادرجون بود که پشت تلفن از شیرین زبونیهای نوه کوچولوش نمیدونست که چی بگی ...

       قربونش بره مادر با این همه توصیه های پزشکی ....   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)