تغییرات رفتاری امیرمحمد
امروز ۶ آبان ۱۳۹۰ امیرمحمد ۲سال و ۹ ماهش شده. دارم به تغییرات رفتاری و گفتاریش فکر میکنم .
تا جند وقت پیش یکسری اشتباهات گفتاری داشت. ما میگفتیم: اصطلاحات جدید زبان فارسی از زبان امیرمحمد . مثلا :
مامانی تو بمر Bemor (بمیر) تا من بیام بوست کنم زنده بشی .
مامانی سیب زمینی رو پزیدی (پختی ) .
مامانی بیا با هم این غذاها رو بپخیم Bepokhim (بپزیم ) و بخوریم .
مامانی دیدی ماهی من مرد. کی ماهی منو مرده کرد (کشت ) ؟
مامانی لباس منو دوزیدی ( دوختی ) ؟
و البته این نوع گفتار اسباب خنده همگان بود .
خطاهای رفتاری که دیگه نگو و نپرس . شدیدا علاقه به پرت کردن و شکستن وسایل و لوازم خانه داشت . حدود دو ماهی میشه که دیگه عادت پرت کردن و شکستن از سرش افتاده . وقتی میخواست تو جمع کردن سفره غذا بهمون کمک کنه ظرفهارو مینداخت تو آشپزخونه . سرعت عملش هم در شکستن وسایل خانه بی نظیر بود .
تقریبا لیست کامل تمام وسایلی که تو خونه خودمون شکسته را دارم .
۱۳ لیوان ، ۴ استکان ، ۸ کاسه ماست خوری ، ۴ بشقاب غذاخوری ، ۵ بشقاب میوه خوری ،۵ نمکدان ، ۲ پارچ آب و یک فنجان و یک آجیل خوری و یک شکلات خوری کریستال ناخمن .
ولی چند تا لیوان، قندان ، نمکدان ، بشقاب ، کاسه ،نعلبکی و ... تو خونه مادرجون و عزیز و بقیه فامیل شکسته خدا داند لاغیر ....
خیلی هم تمایل به پرت کردن کنترل تلویزیون و موبایل داشت . اگر یادمان میرفت که موبایل یا کنترل را از دم دستش برداریم به محض دیدن پرت میکرد . چند بار هم موبایلهای بابایی و عمه جون بهناز را از بالای پله های خونه مادرجون طوری به زمین پرت کرد که باطری یکطرف ،کیبورد طرف دیگر و قاب را از ناکجا آباد پیدا کردیم . ولی الآن به محض اینکه موبایل یا کنترل را روز زمین میبیند برمیدارد و بالای میز یا مبل میگذارد .
کلمه ای هم که از خانه مادرجون یاد گرفته و هنوز که هنوز است با خودش یدک میکشد ، کلمه معروف:
کلـــه پـــــوک
اوایل خیلی ناراحت میشدیم که این چه حرفیه ، ولی الآن دیگه برایمان عادی شده ، طوری که دیگه همه امیرمحمد را با کلمه معروف کله پوکش میشناسن . البته خیلی وقتها که بقیه بهش میگن کله پوک ، میگه: کله پوک حرف بدیه ، شما نباید بگید.
ولی خودش با این کلمه زندگی میکنه .. با کله پوک شعر میگه ، داستان میگه ، به وسایل بازیش نسبت میده ... بهر حال با توجه به سن و سالش شیطنتهای خاص خودشو داره .