امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

عشق مامان و بابا

آخــر هفتـــه برفــــی

1392/9/23 23:02
891 بازدید
اشتراک گذاری

  پنجشنبه بعد از ظهر به همراه بابایی و امیرمحمد خان عازم کتالان شدیم تا پسر کوچولومون برف بازی کنه . تو راه یادم اومد که برای پسرم دستکش نیاوردم . گفتم ای وای یادم رفت برات دستکش بگیرم حالا چه جوری برف بازی کنی ؟ با ناراحتی نگام کرد . گفتم خوب اشکالی نداره اگه تو راه جایی دیدیم برات میخرم اگر هم ندیدیم دستکش خودم و بهت میدم ... گفت آخه مامانی دستکش شما که برای من بزرگ!!!  گفتم اشکالی نداره یه کاریش میکنیم ... دوباره گفت مامانی اگه دستکشتو بدی به من پس خودت چکار میکنی دستهای خودت یخ میکنه !!!!ناراحت  قربون پسربا احساسمقلب  بهش گفتم اشکالی نداره برای من مهم اینه که شما دستهات گرم باشه .چشمک

عکس آدم برفی متحرک

   عزیز و بابابزرگ هم از صبح رفته بودند تا بخاریها رو روشن کنند و خونه گرم بشه .  عمو همت و خاله جون فهیمه و دایی جون مهندس هم از تهران اومدن . فرنوش جون هم به عشق امیرمحمد راهی شد . تو راه امیرمحمد خوابش برد و برف ندید. وقتی رسیدیم سر کوچه امیرمحمد از خواب بیدار شد و از دیدن برف حسابی به وجد اومد . زمین پر از برف بود با احتیاط به سمت خونه رفتیم . تا یکی دو ساعت امیرمحمد لباسهاشو از تنش درنیاورد میگفت سردم . بعد از رسیدنمون امیرمحمد گفت مامانی یه غذایی بده بخورم خیلی گرسنه ام .ابله املت ربی درست کردم و با بابایی مشغول خوردن شدند .  به علت برف و بارون زیاد هیچ کدوم ازکانالهای تلویزیون دیده نمیشد . ما بودیم و سی دی های برنامه کودک که امیرمحمد با خودش آورده بود . عزیز برای شام آبگوشت گذاشته بود اونم چه آبگوشتی بوش همه جا رو پر کرده بود .  وقتی تهرانیها رسیدن با دیدن فرنوش حسابی گل از گل امیرمحمد شکفت . شب هم پیش فرنوش جون خوابید .                              

 صبح روز بعد بابایی و عمو همت رفتند شکار . ما هم با دایی جون فرهاد و خاله جون و فرنوش رفتیم برف بازی . حالی کردیم اساسی . امیرمحمد تو برفها دراز کشید . حسابی هم به بقیه برف پرت کرد . حدود یک ساعتی تو برفها بودیم . دایی جون فرهاد هم کلی ازمون عکس گرفت . با سر و کله و لباسهای خیس برگشتیم خونه .( هنوز عکسهای دوربین فرهاد به دستم نرسیده )

ظهر هم امیرمحمد و بابایی دوباره رفتند بیرون . امیرمحمد با دستکشهای مامانی قهقهه

کتالان - 22آذر92

آدم برفی درست کردند.خیلی خوشگل شد.من که خیلی خوشم اومد.جای ابروها و دهن چوب گذاشتند .

کتالان - 22آذر92

امیرمحمد دو تا گلوله برفی درست کرد و به  دستهای آدم برفی وصل کرد . گفتم این چیه ؟ گفت : مثلا اینها سیب زمینی هستند که آدم برفی میخواد بخوره .نیشخند

آدم برفی که سیب زمینی میخوره   قهقههخنده       شکلک های محدثه

کتالان - 22آذر 92

بعد از ظهر ما به همراه عزیز و بابابزرگ راهی قائمشهر شدیم و تهرانیها هم عازم تهران . آخر هفته خیلی خیلی خوبی بود و صد البته جای فرناز جون هم حسابی خالی ........

بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..

بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ

پسر نازنینمــــ ـــ ـ ..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مهرنوش مامان مهزیار
26 آذر 92 12:24
سلام عزیزم خوش به حالتون برف بازی کردید. این دفعه که رفتید جای منم برف بازی کنید ببینم امسال قسمت میشه تو برف و سرما سفر بریم یا نه. آدم برفیتون هم خیلی خوشمل شده. جاتون خالی .... انشاءالله که قسمت شما بشه ........
مهرنوش مامان مهزیار
27 آذر 92 7:50
سلام عزیزم. برف اومده اما خیلی نزدیک نیست شمال خوزستان مرز خوزستان و کهگلویه. اما به آقای`پدر گفتم برنامه بزاره با خانواده شوهر بریم آخه بچه های اونا برف ندیدین........ خانمی اینجا هم خیلی سرده و سرماش به مغز استخوان نفوذ میکنه. شمال در خدمتیم عزیزم ...........
مادر دو امیر
28 آذر 92 8:16
وای چه آدم برفی با حالی آدم برفی سیب زمینی خور خیلی با حاله امیرمحمدجان اما پسرم شما تازه سرماخوردگیتون خوب شد نباید زیاد در هوای برفی و سرد باشی امان از دست این بزرگترها برای تفریح خودشون بچه ها را بهانه می کنن مخصوصا اینکه رو برفها دراز بکشی عزیزم شما کمی این بزرگترها را با زبان شیرینت نصیحت کن دوستت دارم گلم خاله ماریاجون ممنون از تذکرهای به موقع شما ......... خدا را شکر حالم خوب خوب ... اگه بدونی چه حالی کردیم ....جاتون حسابی خالی ...... من هم شما رو دوست دارم ......
ستارگان آسمان من
29 آذر 92 2:38
سلام عزیزم...وای چقدر هوس برف بازی کردم.....میترسم برم بچه ها مریض شن سلام ... یکبار اشکالی نداره ......میرزه .....
الهام(مامان اميرحسين)
29 آذر 92 16:42
دو قدم مانده به رقصیدن برف یک نفس مانده به سرما و به یخ چشم در چشم زمستانی دگر تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما یلدات مبارک گلم ممنونم عزیزم .....