امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

عشق مامان و بابا

دیدار با عموهای فیتیله ای

1394/2/23 0:23
776 بازدید
اشتراک گذاری

     دوشنبه 21 اردیبهشت عموهای فیتیله ای تو سالن امامعلی حبیببی قائمشهر مراسم داشتند . بلیط گرفتم و با بابایی و امیرمحمد راهی جشن شدیم . سالن مملو از جمعیت بود . پر از مامان و باباهایی که بچه هاشون و برای دیدن عمو فروتن و عمو گلی و عمو مسلمی آورده بودند . تو ردیفهای نزدیک سن چند تا جای خالی پیدا کردیم و نشستیم . امیرمحمد هم دنبال دوستهاش گشت و عرشیا و مامانشو دید .

    امیرمحمد تا عموها بیان مشغول بخور بخور بود . به محض اینکه عموها به سالن اومدند بچه ها و بزرگترها ترکوندند . جشن شروع شد و عموها هم برنامه های خیلی جالبی اجرا کردند و بچه ها هم تا میتونستند پایکوبی کردند و جیغ و هورا کشیدند . خنده

    من هم پا به پای امیرمحمد بپر بپر میکردم و بهش انرژی میدادم . حدود یکساعتی با امیرمحمد به همراه عموها بچگی کردم ولی بابایی طبق معمول جنتلمن بود و فقط فیلم میگرفت .گیج وقتی هم که باباها با بچه هاشون تو مسابقه شرکت کردند هر چی بهش گفتم از جاش تکون نخورد .عصبانی 

    بعد از اتمام مراسم به سمت بیرون سالن حرکت کردیم . جلوی در ورودی  سالن یه آقایی جوجه رنگی میفروخت . امیرمحمد چند وقتی بود که ازمون جوجه میخواست . بالاخره اون شب قسمت شد و دو تا جوجه به رنگهای زرد و سرخابی براش خریدیم . خیلی خوشحال شد .چشمک

     بابایی از انبار یه کارتن آورد تا جوجه ها لونه داشته باشند . جوجه زرد بیحال بود . عصر روز بعد جوجه زرد بیچاره مرد . گریه  تو کل اتاق یه پارچه پهن کردم تا جوجه کوچولوی سرخابی خرابکاری نکنه . آخه امیرمحمد دوست داشت با جوجه راه بره و بدجوری هم با جوجه  بازی میکرد .خسته 

   جوجه بیچاره چند روزی خوب بود ولی بسکه امیرمحمد فشارش داده بود بیچاره اونم دووم نیاورد و مرد . گریهیکی از کارهایی که امیرمحمد با جوجه بیچاره کرد این بود که جوجه را توی یه کاغذ پیچید و دو طرف کاغذ و مثل ساندویچ بست . تعجب حالا با این کارها جوجه زنده میموند ؟؟؟؟ متفکر

***********************************************************

می خواهم دنیا را بدهم برایم تنگ کنند به اندازه یک  “آغوش” ،

تا وقتی به آغوشت میکشم بدانم همه دنیا از آن من است

پسرکم دوستت دارم ... محبت

پسندها (1)

نظرات (1)

مادر دو امیر
24 مرداد 94 9:08
امیر محمد جان ازبس کارتون و سی دی های اکشن نگاه کرد گناهی جوجه از دستش خودکشی کردند [نیشخند جوجه یه روزه رو تو کاغذ پیچید تا راحتتر خودکشی کنه