خوانندگی در حین ...
امیرمحمد خان در توالت رفتن یک مقداری وسواس داره . به هردستشویی که میره فوری دماغشو میگیره .چه توالت تمیز یاشه چه کثیف . حتی وقتی خودش در حال پی پی کردن یا جیش کردن باشه هم از این قاعده مستثنی نیست فوری چشماشو میبنده و دماغشو میگیره . چند وقت پیش خانم مربیش هم بهم گفت که تو مهد کودک هم همینطوره و این موضوع براش خیلی جالب بود ... گفت به محض اینکه میبریمش توالت ، دماغشو میگیره و میگه پیف پیف چقدر بو میده !!!!!
دیشب لباسشو در آورد که بره توالت . پشت سرش رفتم قبل از اینکه بره روی لگنش بشینه شنیدم که داره برای خودش شعر میخونه و در حالی که شورت و شلوار نداره هی کمرشو تکون میده ... دقت کردم که چی میخونه ؟ حالا ببینید که چی میخوند ...
قر تو کمرم فراوونه نمی دونم کجا بریزم!؟
همینجا، همینجا
هی کمرو می چرخونه ، نمی دونم کجا بریزم!؟
همینجا، همینجا
اینجا میون ِ سبزه ها، دلم می خواد برقصم
همینجا، همینجا
آقا هی میخوند و کمرشو میچرخوند . حالا این شعرو از کجا شنیده خدا میدونه . وای اگه بدونید من و بابایی چه حالی شدیم ... اصلا نتونستیم خنده هامون و کنترل کنیم ...