امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

عشق مامان و بابا

شیرین کاریهای امیرمحمد

1391/9/15 21:05
894 بازدید
اشتراک گذاری

شعبده بازی : یک دستمال کاغذی بر میداره و میگه توجه توجه این یک دستمال الآن میخوام  براتون دو تاش  بکنم  میگه اجی مجی لاترجی ... خیلی آروم  دو لایه دستمالو از هم جدا  میکنه ... این هم دو تا دستمال بفرمایید تقدیم با عشق ...

                         امیرمحمد

لطیفه  :  مامانی یه چیزی بگم ... یه روز یه خر میره پیش یه بز میشه خر بزه ... ها ها ها نیشخند

مامانی یه چیز دیگه بگم ...   یه روز یه ببعی با بابا و مامانش دعواش میشه میره سر کوچه میگه تاکسی تلفنی تاکسی تلفنی من و ببر کشتارگاه ...  هاهاهاخنده 

                 امیرمحمد

 مامانی یکی دیگه هم بلدم ...  یه روز یه تمساح میره گدایی میگه به من بدبخت مارمولک کمک کنید ... هاهاها   قهقهه

 روزی ده بیست بار شعبه بازی برای من و بابایی انجام میده و لطیفه میگه . ما هم باید حسابی بخندیم تا آقا خوشش بیاد . وقتی هم مهمون داشته باشیم برای مهمونها ... همه هم باید حسابی بخندند ...  

           امیرمحمد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مهرنوش مامان مهزیار
29 آذر 91 11:16
سلام عزیزم من که خندیدم با حال بود
مامان بردیا
29 آذر 91 18:07
ما هم بساطی داریم سر شعبده بازیها وبقول خودش دلقک بازی واونقده باید بخندیم زور زوری که نگوهنوز به لطیفه گویی نرسیده[h
مامان آیناز وامیررضا
30 آذر 91 0:49
عزیزم خیلی با حال بود .یلداتون هم مبارک


ممنونم گلم ...
مامان کوثری
1 دی 91 0:15
شادیتون ۱۰۰ شب یلدا دلتون قد یه دریا توی این شبای سرما یادتون همیشه با ما یلدا مبارک . . . از وبلاگ ها مون دیدن کنید امیدوارم به دردتون بخوره http://ninimod.niniweblog.com/ http://niniparti.niniweblog.com/