امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

عشق مامان و بابا

محرم سال 91

1391/9/7 20:47
1,003 بازدید
اشتراک گذاری

    با آب طلا نام حسين قاب کنيد                               با نام حسين يادي از آب کنيد

  خواهيد که سربلند و جاويد شويد                            تا آخر عمر تکيه بر ارباب کنيد

               تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد  

             امسال هم مثل همه سالها عزیز و آقاجون رفتند کتالون ، بقیه اعضای خانواده هم رفتند . ولی بدلیل سرمای هوا و اینکه امیرمحمد خان سرما خورده بود و از طرفی عمه جون بهناز هم قصد پختن آش جو  نذری برای عمو حسین داشت ترجیح دادیم قائمشهر بمونیم . صبح روز تاسوعا با بابایی و امیرمحمد به منزل عمه جون خدیجه رفتیم . بساط پختن آش اونجا مهیا شده بود . آقا ایلیا خونه نبود . امیرمحمد تنها بود و حسابی با اسباب بازیهای ایلیا بازی کرد . کارتون دید و ...

                امیرمحمد درحال دیدن کارتون در اتاق ایلیا

کلی هم برای عمه جون خدیجه ناز کرد . عمه جونش هم طبق معمول همیشه با جون و دل با انواع و اقسام خوراکیها ازش پذیرایی کرد . ساندویچ ، آب میوه ، انواع کیک و شکلات ...

          امیرمحمد میان عروسکها      

   حدود ساعت دو برای پخش کردن آش به سمت دسته های عزاداری رفتیم . امیرمحمد بسکه از صبح ورجه ورجه کررده بود ، تو ماشین هانا جون خوابش برد و دسته های عزاداری و ندید.

   صبح عاشورا حلوای نذری درست کردم و با کمک امیرمحمد تو ظرف چیدم . قرار شد امیرمحمد و بابایی تو دسته های عزاداری پخش کنند . رفتیم سر کوچه مادرجون .

                        محرم 91

   امیرمحمد منتظربود تا دسته بیاد که بتونه حلوا تعارف کنه ولی در همین بین عمه جون خدیجه اومد که در حال رفتن به خونشون بود . باز هم امیرمحمد با عمه جونش رفت خونشون تا حسابی با وسایل ایلیا خوش بگذرونه . برخلاف میلم چون کمی سرما داشت ترجیح دادم بره خونه عمه جونش .     

                محرم 91   

   ظهر با بابایی رفتیم دنبالش در حالیکه با لباس زیر در اتاق ایلیا در حال خوردن سیب زمینی و مشغول تماشای کارتون باب اسفنجی بود . بعد هم من و امیرمحمد نهار نذری آقای رودباری و گرفتیم و با بابایی راهی خونه شدیم . امیرمحمد امسال خیلی تو مراسم عزاداری نبود .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

خواهر فرنازجان
14 آذر 91 10:18
سلام امیر محمد جانم چرا ناراحتی خاله ؟نبینم ناراحتیت را راستی فرناز خاتون توی مسابقه نی نی های فشن شرکت کرده اگه زحمتتون نیست بهش رای بدید.پیشاپیش از شما تشکر می کنیم این آدرسسلام عزیزم فرناز خاتون توی مسابقه نی نی های فشن شرکت کرده این آدرسhttp://ninimod.niniweblog.com/post20.php و اینم کد عکسها: 0019. دو بار هم می تونید رای بدید. فقط اطلاع بدید که فرناز خاتون ازتون تشکر کنه. راستی تا پنج شنبه مهلت دارید
مامان کوثری
14 آذر 91 11:39
ممنونم از حضورتون میتونید برید کد گل پسرتون رو ببینید
مهربان
16 آذر 91 20:57
سلام مامان امیر محمد عزیز در حال حاضر پازل نمیزنم اما دیزایین عکس به صورت پازل رو دارم در مورد تم زنبوری هم قیمت طراحی انواع ریسه کارت و بنر و یادبود2000 و بقیه موراد 1000 هست البته قابل شما دوست عزیز رو هم نداره در ضمن تم باب اسفنجی رو هم میتونم بزنم
زهرا (✿◠‿◠)
18 آذر 91 19:15
آخیییییییییییییییییییییی
نااااااز..
مریضه اونجا روو تخت دراز کشیده؟؟؟؟
قربونــــــــش!


سرما که داشت ... ولی اینجا داره کارتون میبینه ...

مامان کوثری
20 آذر 91 11:19
سلام عزیزم ممنونم تو مسابقه شرکت کردین و از حضور گرمتون ممنونیم بازم بهمون سر بزنید
مامان بردیا
23 آذر 91 23:31
مطمینم این پست رو خوندم نظر ندادم یا تایید نشده هنوزعزیزم امیدوارم قبول باشه گلم


ممنون که همیشه به ما سر میزنی عزیزم ...
زهرا (✿◠‿◠)
25 آذر 91 16:59
ممنون عزیزم بابت همدردیت...


زهرا (✿◠‿◠)
25 آذر 91 17:00
هههههههه! داشتم می نوشتم ممنون از همدردیت..... اشتباهی همکاری تایپ کردم انگاری!!!!!