شروع سال تحصیلی (آمادگی)
اواسط شهریور بعد از اینکه امیرمحمد لباس فرمشو پرو کرد ، برای خرید وسایل کلاس آمادگی اقدام کردیم . یه روز کیف و کتونی خریدیم . امیرمحمد کیفشو خودش انتخاب کرد . عکس روی کیفش ماشینهای مک کوئین . رنگش هم همرنگ لباس فرم آمادگیش . لباس فرمش پیراهن و شلوار آبی رنگ که یقه پیراهنش ملوانیه سفید رنگ . کتونیشو من انتخاب کردم کتونی adidas آبی رنگ که با رنگ لباس فرم و کیفش جور جور .
چند روز بعد هم لوارم التحریر و از کتابفروشی که هر سال جهان کودک معرفی میکنه خریدیم . با کمک امیرمحمد روی تمام لوازم التحریرش برچسب امیرمحمد و نصب کردم .
جشن شروع سال تحصیلی ساعت 10 تا 11 پنجشنبه 27 شهریور در جهان کودک برپا شد و امیرمحمد به همراه بابایی به جهان کودک رفت .
از دوستهای دوران پیش آمادگیش ، پارسا احمدی ، امیررضا قهاری ، عرشیا یوسفی ، سوژا ، پریا غفاری و هستی امسال هم هستند که البته دوست جون جونی امیرمحمد ، پارسا احمدیه .
شروع کلاسهای آمادگی سه شنبه اول مهر بود . مرخصی ساعتی گرفتم تا با بابایی امیرمحمد و به جهان کودک ببریم . صبح امیرمحمد در حال شستن دست و صورتش بود . به بابایی گفتم خیلی هیجان زده ام انگاری قرار امیرمحمد و به یه جای مهم ببریم . وقتی امیرمحمد برای خوردن صبحانه رو صندلی نشست گفتم امیرمحمد هیجان زده ای ؟ خیلی آروم و بی احساس گفت نه ! بهش گفتم من خیلی هیجان دارم میدونی برای چی ؟ گفت بله برای آمادگی رفتن من !!!! ای پسر بی احساس ... بعد از اینکه لباسشو پوشید ، با اصرار چند تا عکس ازش گرفتم .
از زیر قرآن ردش کردیم و بعد راهی جهان کودک شدیم .
قبل از رفتن به انتخاب امیرمحمد یه بسته شکلات خوشمزه خریدیم تا امیرمحمد برای دوستهاش ببره .
به محض ورود با استقبال گرم خانم باقریان مدیریت جهان کودک و سمیه جون و سمانه جون مربیهای کلاس آمادگی مواجه شدیم . بعد از تبریک شروع سال تحصیلی و احوالپرسی ، امیرمحمد را به آنها سپردیم و بعد از خداحافظی راهی شدیم .
دلم واسه اول دبستانم تنگ شده که وقتی تنها یه گوشه حیاط مدرسه وایستادی ،
یه نفر میومد و بهت میگفت : با من دوست میشی ؟؟؟