امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

عشق مامان و بابا

شروع سال تحصیلی (آمادگی)

1393/7/4 14:14
558 بازدید
اشتراک گذاری

    اواسط شهریور بعد از اینکه امیرمحمد لباس فرمشو پرو کرد ، برای خرید وسایل کلاس آمادگی اقدام کردیم . یه روز کیف و کتونی خریدیم . امیرمحمد کیفشو خودش انتخاب کرد . عکس روی کیفش  ماشینهای مک کوئین . رنگش هم همرنگ لباس فرم آمادگیش . لباس فرمش پیراهن و شلوار آبی رنگ که یقه پیراهنش ملوانیه سفید رنگ . کتونیشو من انتخاب کردم کتونی adidas آبی رنگ که با رنگ لباس فرم و کیفش جور جور .چشمک

چند روز بعد هم لوارم التحریر و از کتابفروشی که هر سال جهان کودک معرفی میکنه خریدیم . با کمک امیرمحمد روی تمام لوازم التحریرش برچسب امیرمحمد و نصب  کردم . آرام

جشن شروع سال تحصیلی ساعت 10 تا 11  پنجشنبه 27 شهریور در جهان کودک برپا شد و امیرمحمد به همراه بابایی به جهان کودک رفت .محبت

از دوستهای دوران پیش آمادگیش ، پارسا احمدی ، امیررضا قهاری ، عرشیا یوسفی ، سوژا ، پریا غفاری و  هستی امسال هم هستند که البته دوست جون جونی امیرمحمد ، پارسا احمدیه .خندونک

    شروع کلاسهای آمادگی سه شنبه اول مهر بود . مرخصی ساعتی گرفتم تا با بابایی امیرمحمد و به جهان کودک ببریم . صبح امیرمحمد در حال شستن دست و صورتش بود . به بابایی گفتم خیلی هیجان زده ام انگاری قرار امیرمحمد و به یه جای مهم ببریم . وقتی امیرمحمد برای خوردن صبحانه رو صندلی نشست گفتم امیرمحمد هیجان زده ای ؟ خیلی آروم و بی احساس گفت نه !  بهش گفتم من خیلی هیجان دارم میدونی برای چی ؟ گفت بله برای آمادگی رفتن من !!!!  ای پسر بی احساس ...شیطان   بعد از اینکه لباسشو پوشید ، با اصرار چند تا عکس ازش گرفتم .

از زیر قرآن ردش کردیم و بعد راهی جهان کودک شدیم . 

قبل از رفتن به انتخاب امیرمحمد یه بسته شکلات خوشمزه خریدیم تا امیرمحمد برای دوستهاش ببره .

  به محض ورود با استقبال گرم خانم باقریان مدیریت جهان کودک و سمیه جون و سمانه جون مربیهای کلاس آمادگی مواجه شدیم . بعد از تبریک شروع سال تحصیلی و احوالپرسی ، امیرمحمد را به آنها سپردیم و بعد از خداحافظی راهی شدیم .

دلم واسه اول دبستانم تنگ شده که وقتی تنها یه گوشه حیاط مدرسه وایستادی ،

یه نفر میومد و بهت میگفت : با من دوست میشی ؟؟؟ محبت

پسندها (5)

نظرات (8)

ابجی سجا
4 مهر 93 15:31
ﺳﻌﺎﺩﺕ ﮔﺮﭼﻪ ﺑﯿﺮﻧﮓ ﺍﺳﺖ ﺍﺭﺍﺩﺕ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎﻗﯿﺴﺖ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﮐﻤﻰ ﺩﻭﺭﯾﻢ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺟﺎﺭﯾﺴﺖ
ابجی سجا
4 مهر 93 15:32
لبخندت كواقاكوجولو؟؟ این پسر ما همیشه تو عکس گرفتن جدیه ...
مامان و مهزیار
8 مهر 93 8:18
عزیزم آمادگی رفتنت مبارک. چه گل پسر خوشتیپی هزار ماشاا... انشاا... تو تمام مراحل زندگی خدا پشت و پناهت باشه. مرسی مهرنوش جون .... انشاءالله خداوند نگهدار همه بچه ها باشه ...
مادر دو امیر
14 مهر 93 9:23
امیرمحمدعزیزم امیدوارم روزی شاهد رفتن شما به دانشگاه باشیم مبارک باشد این سال تحصیلی بر شما پسرم بسیار ممنونم ...........
سلام
14 مهر 93 9:56
داشتم وبلاگای بچه ها رو نگاه می کردم که در چه سطحی و چجورین به شما بر خوردم خوبه زحمت کشیدین و احتمالا با کلی مشغله وبلاگشو تنظیم کردین! دوسدارم تشریف بیارید وبلاگ عزیز ما رو هم نگاه کنید و ببینید همسر بهترینم و مادر گران پسرم چقققققددددرررر ذوق و سرمایه محبت و عاطفه و شوق نشون داده.http://feghseli.blogfa.com/ ممنونم . لطف دارین ... وبلاگ شما هم خیلی زیباست .......
arezoo
16 مهر 93 15:13
عزیزم.. انشاالله دانشگاه رفتن گل پسر بسیار ممنونم گلم ...
مامان کیانوش
3 آبان 93 14:18
مبارک باشه امیرمحمد جون . انشااله یک روز وارد دانشگاه بشی و مامان جونت ما رو به اون جشن دعوت کنه عزیزم ممنونم ماندانا جون ... انشاءالله ...
مامان ملی و کوروش
5 آبان 93 16:25
مبارکه امیرمحمدجوندیگه مردی شدی برای خودت ماشالا مامانی ایشالا جشن دانشگاه رفتنشو بگیری ممنونم خانم ....