مسافرت به رامسر
رامسر را عروس شهرهاي ايران لقب دادهاند . شهرستان توريستي رامسر در دامنههاي جنگل و كرانههاي درياي مازندران در فضايي رويايي و سرسبز واقع شده و از قديميترين و زيباترين نواحي شمال كشور و استان مازندران به شمار ميرود. سابقه و پيشينهي رامسر در برخي منابع و متون تاريخي، حدود ده قرن آورده شده است. خاندان هاي بزرگي كه بيش تر آن ها از سادات بودند در شهر رامسر مي زيستهاند. رامسر پيش از سال 1310 هـ . ش دهي آباد به نام «سخت سر» بود. از اين سال به بعد تغييرات مهمي در آن صورت گرفت و هم اكنون از ديدگاه مسافران و جهانگردان خارجي اين شهر تاريخي از بهترين و معروفترين گردشگاه هاي شمالي ايران به شمار مي آيد.
وجود قلههاي مخروطي شکل با پوشش انبوه گياهان متنوع، باغ هاي مرکبات، چاي، مزرعههاي برنج، برخورداري از ساحل زيبا، منطقههاي ييلاقي خوش آب و هوا، منابع فراوان آبهاي گرم معدني، وجود فرودگاه و هتلهاي قديم و جديد اين شهر را يکي از شهرهاي منحصر به فرد تبديل کردهاست. وجود آبهاي گرم معدني در نزديکي ساحل دريا و چند وان و استخر آب گرم معدني در شهرهاي کتالم و سادات شهر, بوستان جنگلي صفارود در ميان دره , روستاي جواهرده در ارتفاع 1800 متري سطح دريا , قله مخروطي شکل مارکو و جداشده از سلسله کوههاي البرز در شرق رامسر , جنگل دالخاني در مسير رامسر به تنکابن , کاخ موزه تماشاگه خزر نزديک هتل بزرگ رامسر و دهها اثر تاريخي و ديدني سبب شدهاست که سالانه هزاران مسافر و گردشگر داخلي و خارجي از رامسر عروس شهرهاي ايران ديدن کنند.
از پنجشنبه ۱۸ خرداد به مدت ۵ روز به همراه امیرمحمد و بابایی به رامسر سفر کردیم و این فرصت خوبی بود که فارغ از دغدغه کار و اداره ، حسابی با پسر کوچولوم باشم . ( البته بخش محدودی از وقتم در اختیار اداره بود ). ظهر پنجشنبه را ه افتادیم . هوا حسابی گرم بود . آقای امیرمحمد خان برای نهار به بابایی درخواست پیتزا داد. این هم رستورانی که پیتزا خوردیم با آکواریوم و ماهیهای قشنگی که داشت ، امیرمحمد حسابی سرگرم شد .
بعد از رسیدن در مهمانسرای سازمان ( اداره مامانی ) مسقر شدیم . امیرمحمد به محض ورود به همه جا سرک کشید و گفت: مامانی پس اتاق من کدوم ؟ یکی از اتاقها را برای من و خودش انتخاب کرد .
مهمانسرای سازمان ما مکان بسیار خوب با چشم انداز فوق العاده عالیه که دقیقا روبروی هتل بزرگ رامسر واقع شده است .
هتل قديم رامسر
اين هتل با معماري بسيار زيبا در مرکز شهر در دامنه کوههاي مشجر و فضاي سبز با محوطهسازي چشم نواز واقع شده و در سال 1317 شمسي مورد بهره برداري قرار گرفتهاست. زيربناي اين هتل حدود پنج هزار متر مربع در سه طبقه به لحاظ نوع معماري، زيبايي، موقعيت مکاني و تجهيزات يکي از مشهورترين هتلهاي خاورميانه به شمار ميرود.
بعد از کمی استراحت و جابجا کردن وسایل و البته تعویض لباس امیرمحمدخان به دریا رفتیم .
اول به پلاژ توسکا رفتیم که شهر بازی هم داشت . امیرمحمد کمی بازی کرد .
برای شنا به ساحل طلائی رفتیم . چون نزدیک غروب آفتاب بود . آب کمی سرد بود. امیرمحمد و بابایی کمی شنا کردند . امیرمحمد میگفت : سرد ... یخ کردم ... در ساحل دریا یک تیوپ به شکل پنگوئن خریدیم تا پسرک آب بازی کنی ... ولی آب سرد بود و باد شدیدی هم میومد ... این بود که صلاح ندونستیم امیرمحمد دوباره آب بازی کنه هرچند که بعد از خرید تیوپ اصرار زیادی به رفتن توی آب داشت .
برای شام هم امیرمحمد خان از بابایی کباب خواست . بعد از خرید کباب ترش و کباب کوبیده به مهمانسرا رفتیم . امیرمحمد هم بعد از خوردن یک شام حسابی خوابید . وای ولی چه خوابی ... پشه پشه پشه ... امان از دست پشه ها که حسابی امیرمحمد و نیش زدن ... با اینکه تمام پنجره ها توری داشت ولی نمیدونم این همه پشه از کجا اومده بودن ...
صبح روز بعد امیرمحمد شاکی از پشه ها ... چرا اینجا پشه هست ؟ چرا پشه ها من و نیش زدن ؟ آخه مگه من چکار کردم ؟ اصلا پشه ها رو دوست ندارم ...