امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

عشق مامان و بابا

عیدغدیر و مراسم باربرون و عروسی الهام جون

1393/7/30 19:20
900 بازدید
اشتراک گذاری

 

  عروسی الهام جون دخترعمه امیرمحمد  28 مهر ماه برگزار میشه  . بعد ازظهر روز عید غدیر قراربود خانواده داماد وسایل عروس خانم و بیارن منزلشون . عمه جون مهناز هم مارو به خونشون دعوت کرد. صبح روز عید با بابایی و امیرمحمد راهی ساری شدیم . از شب قبل با کمک امیرمحمد یکسری خوراکی شیرین  و خوشمزه آماده کردم تا به همراه کادوی عروسی برای الهام جون ببریم . زیبا

   قبل از درست کردن کیک به امیرمحمد گفتم به نظرت خودمون کیک درست کنیم یا از بیرون بخریم ؟ جواب داد مامانی خودمون درست کنیم چون خانم مربی گفته کیکهای بیرون مواد نگهدارنده داره بهتر مامانها تو خونه کیک درست کنن !!!! من هم کمکت میکنم . خندونک  این شد که با امیرمحمد دست بکار شدیم و  کیک بیسکوییتی سبک و البته خیلی خوشمزه درست کردیم که البته با استقبال زیاد مهمونها مواجه شد و دستور آماده سازیشو به چند تا از مهمونها دادم .

  این هم لینک آدرس دستور آماده سازی  http://motherschef.niniweblog.com/post507.php   حتما درست کنید . پشیمون نمیشید .

               

      به محض رسیدن امیرمحمد مشغول بازی با امیرآقا و علی آقا شد . امیرآقا هم مثل عمو همت، امیرمحمد و دوست داره و حسابی باهاش بازی میکنه و سربسرش میذاره .چشمک   ناگفته نماند که پسرک ما هم به امیرآقا علاقمند.محبت

     بعد از نهار و قبل از اومدن مهمونها چون مهمونی زنانه بود ،  امیرمحمد به همراه بابایی و ایلیا و امیرآقا  اول به پارک رفتند  بعد هم  برای دیدن  فیلم  شهر موشها  راهی  سینما شدند .

عصر وقتی برگشتند فقط میگفتند اسمشو نبر  اسمشو نبر ... متفکر

   دوشنبه 28 مهر عروسی بود . بعد ازظهر امیرمحمدو خوابوندیم تا شب سرحال باشه . ساعت 4 و نیم وقت آرایشگاه و ساعت 5 وقت آتلیه براش گرفته بودیم . بعد از بیدار شدن با بابایی رفت آرایشگاه . ( راستی کفش ورنیشو فرناز جون و عمو اشکان براش خریدند )

      تا بریم آتلیه ساعت 5 و نیم شد . بعد آتلیه رفتیم دنبال عزیز و بابابزرگ در کمال تعجب  دیدیم خاله جون فهیمه و فرنوش جون هم ما رو سورپرایز کردند و از تهران برای عروسی اومدن در حالیکه قرار بودعمو همت بیاد . قبل از رفتن برای امیرمحمد چند تا لقمه نون پنیر گردو درست کردم تا اتفاقی که تو عروسی قبلی افتاد تکرار نشه . اتفاقا به محض اینکه سوار ماشین شدیم آقا درخواست غذا داشت . لقمه نون و پنیر به درد خورد . خندونک

  ساعت هفت و نیم به سالن عروسی رسیدیم . امیرمحمد ایلیا رو دید و از ما جداشد . بچه ها مشغول بازی شدند . تا میتونستند بدو بدو کردند . بعد هم امیرمحمد و ایلیا در جایگاه  عروس و داماد بودند . اون هم این مدلی ... در حال بازی با موبایل ... البته هنوز عروس و داماد نیومده بودند ...   شاکی

    به زور و بلا چند تا عکس از بچه ها گرفتم ... عروسی تا ساعت 12 و نیم طول کشید . آخر شب امیرمحمد نه پاپیون دور گردنش بود و نه کت تو تنش ... متفکر   موقع برگشت هم بهم گفت مامانی دیگه برام پاپیون نذار همش کج میشد باید درستش میکردم کراوات راحت تر ... اجازه

   اون شب فرنوش اومد پیش ما . امیرمحمد  روز بعد آمادگی نرفت ، تا ساعت 11 خوابید بعد هم با خاله جون فهیمه و فرنوش جون و بابایی برای نهار راهی خونه عزیز شدند . محبت

گوش کن...

 صدای نفس های پاییز رامیشنوی؟؟؟

واین زیباترین فصل خدا میاید...

غم و اندوه هایت رابه برگ های درختان آویزا ن کن...

چندروز دیگر میریزند...♡

پسندها (4)

نظرات (5)

ساسان اس ام اس
6 آبان 93 17:16
سلام معلومه نی نی باحالی داری. امیدوارم همیشه سالم باشه. تو انجمن سایتمون مطالب زیادی درباره کودکان و همسرداری داریم. من بهت سر زدم اگه شما هم دوست داشتی به سایت ما سر بزن. ممنون www.SasanSMS.ir کامل ترین آرشیو اس ام اس www.SasanSMS.ir/Forum متفاوت‌ترین انجمن سرگرمی و تفریحی فارسی‌زبانان
شادي
8 آبان 93 4:08
سلام دوست عزيز! خوبي؟!! وبلاگت خيلي قشنگه! مخصوصا عکس هاش! ولي چرا ازش کسب درآمد نميکني؟؟! کافيه توي ((سيستم کسب در آمد پاپ من)) ثبت نام کني. بعد وبلاگت رو در قسمت سايت ها ثبت ميکني تا تاييد بشه. بعد کد رو در قالب وبلاگت قرار ميدي. بعد به ازاي هر بازديدکننده که در وبلاگت کليک کنه 60 الي 150 ريال به حسابت اضافه ميشه. تسويه حساب ها به طور منظم و هفتگي انجام ميشه. کافيه که امتحان کني! مطمئنم خوشتون مياد و راضي خواهي بود! لينک ثبت نام : http://popman.ir/user/signup/ref:437 منتظرما! ____
مهسا
12 آبان 93 10:26
سلام به امیرمحمدجون عزیزم و دوست گلم عروسی الهام جون مبارک باشه ایشاا... که خوشبخت بشن دست شما هم درد نکنه با شیرینی ها و کیک های خوشمزه ای که درست کردید امیرمحمد جون حسابی جنتلمن شدی با کت و شلوار قشنگت ممنونم مهسا جون ....حالا عکسهای آتلیه دیدن داره ....
مادر دو امیر
14 آبان 93 12:15
الهی همیشه به شادی و عروسی چقدر با لباس رسمی خوشکل میشی مثل دامادا شدی عزیزم ایشالله جشن دامادیت لباس خوشکل بپوشی غش کردیم از دست این امیرمحمد با کت و شلوارش ...
arezoo
24 آبان 93 12:42
ماشاالله به امیر محمد با کت و شلوار قشنگش انشاالله دامادیش ماشاءالله ... انشاءالله ....